آموزش تابآوری
در بحرانهای اجتماعی، جهانی و شخصی ایجاد انعطاف پذیری و تاب آوری کمک میکنه که به استرس، خشم و عدم قطعیت و ناملایمات غلبه کنید و امید برای اومدن روزهای بهتر رو در خودتون تقویت کنید و منفعل نباشید. بعد از بیماری همهگیر کرونا، تغییرات چشمگیر در زندگی روزمره، عدم قطعیت در شرایط اقتصادی، آشفتگی سیاسی و اجتماعی، سوگ دسته جمعی و آسیبهای شخصی که با اونها دست و پنجه نرم میکنیم، مانند از دست دادن یک عزیز،کاهش سلامتی، بیکاری، جنایتهای خشونت آمیز، برای بسیاری از ما، این مبارزه و تحول بی سابقه است. چه منبع اختلال در زندگی شما یه اتفاق جمعی باشه یا یک تراژدی شخصی- یا هردو- زندگی در زمانهای سخت میتونه تلفات سنگینی بر روحیه، سلامتی و دیدگاه شما به زندگی داشته باشه. این میتونه احساس درموندگی و غلبه بر استرس و اضطراب در شما ایجاد کنه.
ممکنه بهطور دردناکی برای همه چیزهایی که از دست دادهاید غصه بخورید، غرق در عواطف دشوار و متناقض باشید، یا حتی در مورد اینکه چطوری زندگی خودتون رو ادامه بدید، گیج باشید. حتی ممکنه احساس کنید که زندگیتون کاملاً از کنترلتون خارج شده و نمیتوونید روی هر اتفاقی که ممکنه رخ بده تأثیر بگذارید.در حالی که هیچ راهی برای اجتناب از غم و اندوه، ناملایمات یا پریشانی در زندگی وجود نداره، راههایی برای کمک به صاف کردن آبهای خشن و بازیابی حس کنترل وجود داره. ایجاد تابآوری میتوونه کمک کنه تا بهتر با رویدادهای تغییر دهنده زندگی سازگار شوید، با زمانهای آشفته کنار بیایید و از سختیها و مصیبتها نجات پیدا کنید.
اگه شما حس میکنید نسبت به تجربه احساس غم حساس هستید و کنار اومدن با سختیها و یا ناملایمات براتون دشواره، مهمه که قبل از هر چیزی اون رو نوعی نقص شخصیتی تصور نکنید، ممکنه اطرافیانتون این رو بهتون القا کنند، من تجربهی شخصی اون رو داشتم که بهم گفته شده تو تحمل هیچی رو نداری و..... تابآوری یک ویژگی ذاتی و ثابت نیست که ما بخوایم خودمون رو به خاطرش سرزنش کنیم و دیگران حتی ما رو به خاطرش قضاوت کنند. این یه فرایند مدوامه که نیاز به تلاش داره که اون رو بسازیم و در طول زمان ازش نگهداری کنیم و پرورشش بدیم.
اگه شما قبلا تو زندگی با ناملایماتی روبرو نشده باشید، طبیعتا بعیده که نیاز به تابآوری رو حس کرده باشید یا فرصتی برای پرورش اون داشته باشید. این موضوع حتی برای ما خیلی سختتر میشه که دیدگاهمون به زندگی و وقایع اون خیلی آرمانگرایه باشه و با اون چیزی که در واقعیت زندگی اتفاق میافته فاصله داشته باشیم. استفاده از تجربیات گذشته میتونه کمک کنه که با چالشهایی که امروز با اون روبرو هستید کنار بیایید. حتی اگه در گذشته برای کنار اومدن با ناملایمات تلاش کرده اید، ممکنه بعضی از راههایی که برای مقابله با اونها کمکی نمیکنه رو شناخته باشید، همونطور که در اپیروز سه پادکست مانیفست توضیح دادم، مثه تلاش برای بیحس کردن احساسات خود با مواد مخدر یا الکل و یا هر موضوع حواسپرت کننده دیگه ای.
اغلب مواقع تصور چیزهای خوب از تجربیات آسیبزا و سخت برامون دشواره، ایجاد تابآوری میتونه کمک کنه تا در مشکلاتی که با آن روبرو شدید، نکات مثبتی رو پیدا کنید. زنده موندن از سختیها میتونه چیزهای مهمی در مورد خودتون و دنیای اطرافتون بهتون یاد بده، عزم و ارادهاتون رو تقویت کنه، همدلیتون رو عمیقتر کنه و به مرور زمان باعث میشه که به عنوان یک انسان، تکامل یافته و رشد کنید.
پرورش تاب آوری کمک میکنه:
در زمانهای خوب و بد متمرکز، انعطاف پذیر و سازنده بمونید.
از تجربیات جدید یا آیندهای مبهم کمتر احساس ترس کنید.
احساسات قویِ خارج از منطقه راحتیتون رو مدیریت و تحمل کنید، حتی اونهایی که ترجیح میدید ازشون دوری کنید مانند عصبانیت یا ناامیدی.
مهارتهای ارتباطی خودتون رو بهبود بدید، به خصوص زمانیکه تحت فشار هستید.
عزت نفستون رو تقویت کنید.
ایمان داشته باشید که در نهایت راه حلی برای مشکل پیدا خواهید کرد، حتی زمانی که راه حل بلافاصله مشخص نباشه.
شما میتوانید این ویژگیهای تابآوری رو در هر زمانی، بدون توجه به سن، پیشینه یا شرایطی که تو زندگیتون تجربه میکنید، پرورش و بهبود بدید.خلاصه ماهی رو هر زمان از آب بگیرید تازه است، در ادامهی این مطلب نکاتی رو براتون آوردیم که بهتون کمک میکنه، نکات زیر با اعتماد به نفس بیشتری با سختی ها کنار بیایید، بهتر با این زمان های پر فراز و نشیب کنار بیایید و به روزهای روشن تر و امیدوارتری که پیشرو دارید برسید.
همه ما برای واکنش به رویدادهای استرس زای زندگیمون روشهای مختلف خودمون رو داریم، خیلیهامون سعی میکنیم با انکار حقیقت اونچه که داره اتفاق میافته از خودمون محافظت کنیم، یه جورایی انگار داریم خودمون رو گول میزنیم که با فاصله از واقعیت از دردی که تجربه میکنیم فاصله بگیریم، چون به هرحال اون اتفاق ما رو از ناحیهی امنمون خواه ناخواه پرت کرده بیرون و این درد داره و تا زمانیکه حقیقت پنهان یا پیدای وقایع رو نپذیریم تجربه این درد طولانی تر هم میشه. از این گذشته، با انکار اینکه شما حتی یه بحران رو تجربه میکنید، میتونید تصور کنید که هنوز روی رویدادهایی که معمولا غیرقابل کنترل هستند، کنترل دارید. چون معمولا ما انسانها دوست داریم همه چیز تحت کنترل ما باشه و اگه اینطور نباشه احساس خطر میکنیم. حالا ممکنه که این انکار کارکردهای مثبت موقتی هم داشته باشه، اما به عنوان مثال میتونه به شما یه فرصتی بده که با شوک یک رویداد آسیبزا کنار بیاید، اما با گذشت زمان فقط درد شما رو طولانیتر میکنه. اینکه همه چیز رو انکار کنید، باعث میشه به سختی با شرایط جدید سازگار بشید، باعث میشه منفعل بشید و از جستجو برای پیدا کردن راهحل یا هر عمل و اقدامی خودتون رو نا توان ببینید، و این روند درمان رو سختتر میکنه.
این زندگی کوفتی همیشه یه سوپرایزی برای ما داره، باید قبول کنیم که تغییر بخشی اجتناب ناپذیر از زندگیه و بسیاری از جنبه های جهانی که مداوم در حال تغییر هست خارج از کنترل فردی ما هست، این چیزی هست که من خودم در موردش خیلی مقاومت میکنم همیشه و بابتش واقعا هم اذیت میشم، خصوصا وقتی تغییرات کل برنامه های زندگی من رو به هم میزنه، ولی چارهای نیست جز اینکه بپذیریم، ما نمیتونیم به عنوان مثال گسترش یه ویروس، سرعت تغییرات و تحولات اجتماعی، یا نحوه رفتار اقتصادر رو کنترل کنیم. پس درصدی از برنامهریزیهای ما تحت تاثیر این موارد قرار میگیرند و این اساسا به معنای متوقف شدن نیست. اره دوستان واقعیتش اینه که اعتراف این موضوعات میتونه واقعا برای ماها سخت باشه، اینکه تو یک چشم به هم زدن ببینی کل زحمات چندین ساله ات زیر سوال رفته و تو راهی نداری جز اینکه خودت رو بسپری به زمان، اما موضوع مهمی وجود داره؛ اون هم اینکه سرزنش کردن خودمون در برابر رویدادها و یا شرایط خارج از کنترل ما فقط انرژیمون رو تخلیه میکنه و احساس اضطراب و ناامیدی و غم رو در ما ایجاد میکنه که باعث میشه منفعل بشیم و کلا رشته امور از دستمون در بره. در صورتیکه اگر آگاهانه و بدون هیچ حسرت و خودفریبی موقعیت خودتون رو بپذیرید، درک کنید، از جنبههای مختلف شناسایی کنید، میتونه ذهنتون رو آزاد کنه تا انرژیتون رو صرف کارهایی کنید که واقعا روی اونها کنترل دارید.
با نگاه کردن به گذشته اتون، تغییر رو بپذیرید. برای همینه که همیشه به ارزیابی روزهای و ماههای گذشته تاکید کردم، نگاه کردن به نمونههایی که قبلاً با عدم قطعیت و تغییر کنار اومدید، میتونه به شما در پذیرش وضعیت فعلی کمک کنه. شاید در گذشته از یک جدایی دردناک رنج بردهاید و در نهایت توانستهاید به زندگی خود ادامه دهید، یا شغلی را از دست داده اید و در نهایت شغل بهتری پیدا کردهاید؟ بررسی موفقیتهای گذشتهتون همچنین میتوونه بهتون کمک کنه بحرانی که الان تجربه اش میکنید رو پشت سر بگذارید و مطمئن بشید که دوباره میتوانید از این یکی بحران هم عبور کنید.
شاید برامون وسوسه انگیز یا راحتتر باشه که باور کنیم که بهترین راه برای پشت سر گذاشتن روزهای سخت و لعنتی، نادیده گرفتن احساسات دردناکمونه و سعی کنیم ژست آدمهای شجاع و قوی رو بگیریم. اما احساسات ناخوشایند وجود دارند، چه شما بخواین که اونها رو بپذیرید یا نه سرکوبشون کنید و به روی خودتون هم نیارید. وقتی سعی میکنید احساسات خودتون رو سرکوب کنید و اونها رو نادیده بگیرید، فقط و فقط باعث میشی که استرس بیشتری رو تجربه کنی، این کار باعث میشه قرار گرفتن در موقعیت جدید و دردناک رو به تاخیر بندازی و نخوای باور کنی که چی شده واقعا! و این از باعث میشه که نتونی به سمت درست و جلو ادامه بدی.
وقتی به خودت اجازه میدی که با تموم وجودت احساساتت رو تجربه کنی و اون ها رو ببینی، خیلی زود به این درک میرسی که حتی شدیدترین و ناراحت کننده ترین احساسات هم به زودی از بین میره، آسیبهای این دوران سخت محو میشن و شما بلاخره میتونی راهی به جلو پیدا کنی. در اینجور مواقع شاید صحبت کردن با شخصی که بهش اعتماد دارید در مورد اون چیزی که تجربه میکنید صحبت کنید، یا سعی کنید با نوشتن برای ارتباط مجدد با احساساتتون تلاش کنید.
گذراندن دوران سخت معمولاً نوعی از دست دادن رو شامل میشه. چه از دست دادن یکی از عزیزان، از دست دادن شغل یا از دست دادن زندگی قدیمی، مهمه که به خودمون این اجازه و فرصت رو بدیم که غمگین باشیم. یادمون باشه که فقط با رویارویی با اندوهمون- تصدیق و سوگواری از دست دادنهامون – میتونیم شفا پیدا کنیم و در نهایت به زندگیمون ادامه بدیم.
حتما لزومی نداره افرادی که با اونها تماس میگیرید، باید برای مشکلاتی که با اون روبرو هستید، راه حلی داشته باشند. همینکه اونها فقط حاضر باشند بدون قضاوت بهتون داوطلبانه گوش بدن کافیه. در واقع، آنچه در مورد آن صحبت میکنید یا کلماتی که استفاده میکنید اغلب بیاهمیت هستند. این یه ارتباط انسانیه، تماس چشمی، لبخند یا در آغوش گرفتن - که میتوونه در احساس شما تفاوت ایجاد کنه.
ممکنه با خودتون بگید که ای بابا کی حال داره بیاد حرفهای منو بشنوه، پس نکته مهم اینجا اینه که باید روابطتون رو اولویت بندی کنید، هیچچیز به اندازه ارتباط رودرو با کسی که دلسوزه،همدردی رو بلده و مراقبتونه، برای سلامتی روحی شما کارساز نیست. با این حال، این روزها، همیشه این احتمال وجود نداره که به راحتی بشه دوستان و عزیزان رو به صورت ملاقات کرد.. برای مثال، اگر به دلیل جغرافیا، فیلترینگ یا محدودیتهای سفر از هم دور هستید، از طریق تلفن، چت ویدیویی یا رسانههای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنید.
Don’t withdraw in tough times.
توی لاک خودتون فرو نرید، ممکنه زمانی که با چالشهایی در زندگیتون روبرو میشید، تمایل داشته باشید که توی خودتون باشید و انزوا رو انتخاب کنید. دوست ندارید که سربار دوستان و عزیزانتون باشید، یا حتی ممکنه اینقدر احساس خستگی داشته باشید که حوصلهی اینکه با اونها تماس بگیرید رو هم ندارید حتی. اما سعی کنید حتی زمانی که تمایل ندارید، فعالیتهای اجتماعیتون رو دنبال کنید. دوستان خوب و حقیقی شما، شما رو سربار نمیدونن و همیشه براتون شنونده های خوبی خواهند بود، در عوض اونها احساس تعلق بیشتری حس میکنند که به اندازهی کافی برای شما قابل اعتماد بودند که شما اونها رو انتخاب کردید که گوش شنوای شما باشند.
سعی کنید از افراد منفیگرا دوری کنید. برخی از دوستان شنونده خوبی، مهربان و همدل هستند. به نظر میرسه دیگران فقط به احساسات منفی دامن میزنند و باعث میشوند که شما حتی بیشتر احساس استرس، اضطراب یا وحشت کنید. سعی کنید از هر کسی که مشکلاتتون رو بزرگ میکنه، انتقاد میکنه یا باعث میشه شما احساس کنید که دارید قضاوت میشید، دوری کنید.شبکه اجتماعی ارتباطاتتون رو گسترش بدید. اگرچه روابط برای سلامت روان، ایجاد تاب آوری و گذراندن دوران سخت حیاتی هستند، بسیاری از ما احساس میکنیم کسی رو نداریم که در مواقع نیاز به او مراجعه کنیم. اما راه های زیادی برای ایجاد دوستیهای جدید و بهبود شبکه پشتیبانی شما وجود داره. اگر دیگران رو می شناسید که تنها یا منزوی هستند، ابتکار عمل رو به دست بگیرید و به اونها کمک کنید.
زندگی در زمانهای سخت میتوونه هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خسته کننده باشه. قرار گرفتن مداوم در حالت استرس شدید میتونه منجر به مشکلات جدی سلامتی بشه، سیستم ایمنی و گوارشیتون رو تحت تاثیر قرار بده، خطر حمله قلبی و سکته مغزی رو افزایش بده و منجر به فرسودگی شغلی، حالت خستگی عاطفی، فیزیکی و ذهنی بشه.
از اونجایی که بدن و ذهن بسیار به هم مرتبط هستند، سرمایه گذاری در مراقبت از خود بخش مهمی از ایجاد تابآوری و گذر از زمانهای استرس بزرگه. هنگامی که بدن شما قوی و سالمه، ذهن شما نیز احساس قدرت میکند
Get enough exercise.
وقتی با استرس مزمن سر و کار دارید، احتمالاً اون رو در جایی از بدنتون حمل میکنید. شاید عضلاتتون منقبض باشند، کمردرد یا گردن درد، سردردهای مکرر، بی خوابی، سوزش سر دل، یا ناراحتی معده داشته باشید؟ ورزش منظم نه تنها باعث ترشح اندورفین قدرتمند در مغز برای بهبود خلق و خوی شما می شه، بلکه میتونه به کاهش تنش در بدن و مقابله با علائم فیزیکی استرس کمک کنه.
تکنیکهای آرامشبخش«ذهن و بدن» که از نظر اکثر افراد در وهلهی اول و فقط یک بار تمرین بیفایده میآیند؛ در صورت تمرین و تکرار میتوانند تاثیر مثبت خودشون رو داشته باشند. تمرینهایی مانند یوگا، تای چی و مدیتیشن تنفس عمیق و آگاهی بدن رو با هم ترکیب میکنند تا به شما در کاهش استرس کمک کنند و سیستم عصبیتون رو به حالت تعادل برگردانند.
اینجا براتون یه لینک از ویدئوی مربوط به خواب و نحوه ردیابی اون در دفتر من به توان صد و آموزش اون رو براتون گذاشتم که میتونید ازش استفاده کنید.
Eat well.
هیچ غذای خاصی وجود نداره که بتونه به ایجاد تابآوری در شرایط سخت و طاقت فرسا بهتون کمک کنه. در عوض، این الگوی غذایی کلیتونه که مهمه. خوردن مقدار زیادی مواد غذایی فرآوری شده و بدون ارزش غذایی میتونه روی مغز و خلق و خوی شما تأثیر بگذاره، انرژیتون رو کاهش بده و سیستم ایمنی بدنتون رو ضعیف کنه. از طرفی، یک رژیم غذایی سالم - رژیمی که قند کم و سرشار از چربیهای سالمه- میتونه بهتون انرژی و تمرکز برای مقابله با چالشهاییکه با اون روبه رو هستید رو بده.
Tip 4: Look for meaning and purpose
اینکه در مشکلات متعدد و اجتناب ناپذیری که تو زندگی دارید غرق بشید یا گرفتار بحرانی بشید که باهاش مواجه هستید، کار آسونیه، کار آسونیه که وا بدید و مداوم به زمین و زمان نفرین کنید و فکر کنید بدبخت عالم هستید و هیچ شانسی برای زندگی بهتر ندارید. اما شرایطتون هرچیزی هم که باشه، تعریفی از شخصیت و شرایط نهایی شما در زندگیتون نیست. منظورم اینه که بحرانهای زندگیتون هویت و ارزش واقعی شما رو تعریف نمیکنه. با انجام دادن و دنبال کردن فعالیتهایی که به زندگیتون هدف و معنا میده، میتونید مشکلاتتون رو در چشم انداز یا گوشهای از زندگیتون نگه دارید و به دنبال راه حلهای مختلف باشید براشون این کارهای به ظاهر غیر ممکن و ناچیز باعث میشه از اینکه احساس کنید در کوهی از مشکلات غرق شدید یا کنترل اوضاع از دستتون خارج شده،دور بشید و احساس سردرگمی نداشته باشی. در واقع اینجوری هویت خودتون رو با دنبال کردن ارزشهاتون میتونید محکم و قوی نگه دارید.
همه ما متفاوتیم، بنابراین هر کدوم از ماها راههای منحصر به فرد خودمون رو داریم برای تجربه هدف و معنای زندگی. در اصل این به دلیل ارزشهای متفاوتیه که داریم و اولویت بندی ارزشهای فردی ما و نحوه نگرشی که به اونها داریم. پس بهتره خودمون و خواستههامون رو طبق انتظارات دیگران و یا جامعه محدود نکنیم. فعالیت هایی را دنبال کنید که برای شما مهم هستند و احساس رضایتمندی رو به زندگیِ صرفا شخص شما اضافه میکنند.
Give help to others.
تو لحظههای بحرانی که فکر میکنید این دیگه آخرشه، معمولا احساس ناتوانی و درموندگی معموله. با کمک فعالانه به دیگران میتونید دوباره حس کنترل رو به دست بیارید، این باعث میشه که هدفی رو تو زندگی خودتون پیدا کنید که به شما انگیزه ادامه بده. درواقع، حمایت کردن، میتونه به اندازه ی دریافت حمایت مفید باشه. سعی کنید این کارها رو به صورت داوطلبانه انجام بدید، به همسایه اتون، دوستتون و یا فامیلتون کمک کنید، خون بدید، به یک موسسه خیریه کمک کنید و در نهایت برای هدفی که براتون مهمه تلاش کنید و اجازه ندید این فکر رو داشته باشید که به آخر خط رسیدید.
آلبرکامو میگه:
وقتی انسان آموخت که چطوری با رنجهای خودش تنها بمونه و چگونه بر اشتیاقش به گریز چیره بشه، اونوقت چیز زیادی نمونده که یاد نگرفته باشه.
Pursue your hobbies and interests
Pursue your hobbies and interests
یادم میاد تو تجربه روزهای پر استرس زندگیم، وقتی افسردگی از همه طرف تو زندگیم منو محاصره کرده بود و از سر درموندگی و استیصال به تراپیستم مراجعه کرده بودم، اولین چیزی که از من پرسید این بود که از انجام چه کارهایی خوشحال میشی؟ فکر کن میخوای خودت رو سوپرایز کنی، اون کار چیه؟ موضوع مهم اینه که روزهای پرتلاطم همیشه تو زندگی ماها وجود دارند، مهمه که توی این روزها فعالیت ها و علاقه مندی هایی که روحتون رو تغذیه میکنه کنار نگذارید. برای اکثر ماها، این فعالیتهای مورد علاقهامون هستند که ما رو به عنوان یک فرد تعریف میکنند و به زندگیمون معنا میبخشن. حالا این فعالیت ها و سرگرمی ها میتونه ورزش کردن باشه، میتونه مراقبت از حیوان خونگی باشه، یا تلاشی برای خلق اثر هنری یا زدن ساز. میتونه تغییر دکوراسیون یا تعمیرات خونه باشه، یا گذروندن وقت در طبیعت. این که به خودتون اجازه بدید از سرگرمیهای مورد علاقهاتون لذت ببرید، چون تواناییتون رو برای مقابله با استرس در دوران سخت افزایش میده.
پرورش ویژگیهای پایداری و استقامت، بخش مهمیه برای اینکه بتونیم توانایی رویارویی با ناملایت زندگی رو در دوران سخت داشته باشیم. درسته که زمانهای سخت زندگی برای همیشه دوام نمیارن؛ اما به ندرت پیش میاد که به سرعت از بین برن. همونطور که تو ذهنمون جاده ای رو در میان تاریکی ها ترسیم میکنیم، باید راههایی برای با انگیزه ماندن و استقامت پیدا کنیم. برای مشکلات قدمی بردارید و با حضور اونها تا زمان حل کردنشون کنار بیاید، اینکار خیلی بهتر از انکاره. اگه مشکلی که درگیرش هستید خیلی بزرگه که نمیشه یکباره اون رو حلش کنید، تقسیم کردن اون به مراحل کوچیکتر و قابل کنترلتر، تاثیر زیادی داره و همین هم منجر میشه کمتر حس ناامیدی داشته باشید و واقعا به جای مشکل گرایی به راه حلهای کوچیک و شدنی فکر کنید. اگه مشکلتون اینقدر کوفتیه که به نظر میرسه راه حل ممکنی نداره، همچنان میتونید با تهیه فهرستی، تحقیق بیشتر در مورد موضوع، یا مشورت گرفتن از مشاوره یا افراد متخصص و یا مشورت با یک دوست عزیزو قابل اعتماد اقدام کنید و به یه خرد جمعی برسید و اقدام کنید. مهمه بدونید که با غصه خوردن و انفعال، اوضاع نه تنها تعییر نمیکنه، بلکه باعث میشه عملکرد ما به شدت پایین بیاد.
Celebrate small wins.
میدونم احتمالا با خوندن این پاراگراف تو دلتون بهم بگید، برو بابا دلت خوشه. اما مهمه برای اینکه با انگیزه و مثبت بمونید در حالیگه در دریاهای طوفانی زندگی میکنید، یه لحظه مکث کنید و سعی از کنید از موفقیت های کوچیک و ناچیز خودتون لذت ببرید. برای مثال، اگه بیکار هستید و جویای کار، اینکه یه مصاحبه کاری داشته باشید به اندازه ی پیدا کردن یه شغل برای شما معنا دار و خوشحال کننده نیست، اما نشونه پیشرفت که هست، یه قدمی هست در مسیر درست. توجه شما به این پیروزیهای کوچیک میتونه باعث میشه یه نفسی تازه کنید و استراحتی داشته باشید در برابر تموم استرسها و اتفاقات منفی که با اونها روبرو هستید و در عین حال برای اینکه ادامه بدید و استمرار داشته باشید، تشویقتون میکنه.
مهمه که تو شرایطی که ادامه دادن واقعا سخت و غیر ممکنه، سعی کنید برای خودتون یک چشمانداز امیدوارانه رو در نظر بگیرید و مداوم اون رو تو ذهنتون تجسم کنید. درسته که مثبت و امیدوار بودن در بحبوحه بحران و روزهای پر از غم و اندوه سخت و دور از ذهنه، و اکثر ماها تمایل داریم که مشکلاتی رو که داریم رو بزرگتر و منفیتر از چیزی که واقعا هست تصور کنیم. اما بهتره سعی کنیم در این شرایط یه قدم به عقب برداریم و وضعیت خودمون رو از چشم و زاویه دید یه کسی ببینیم که تو شرایط ما نیست، و شرایطمون رو بررسی کنیم. حالا که خودتون رو گذاشتید جای یک نفر دیگه آیا پرتوهایی از امید رو میتونید ببینید و حس کنید که بخواین روی اونها تمرکز کنید؟ به جای نگرانی در مورد اونچه که میترسید براتون اتفاق بیفته، سعی کنید اونچه که دوست دارید اتفاق بیفته رو تجسم کنید. و اصلا قدرت تجسم رو دست کم نگیرید.
Express gratitude.
چیزهای مثه قدردانی که معمولا توی فرهنگ ما خیلی جا نیفتاده و متاسفانه تو خانواده و نظام آموزشی بهمون یاد ندادن، ممکنه برای ما پیش پا افتاده و بی فایده به نظر برسه، اما حتی زمانی که لحظات وحشتناکی رو تجربه میکنیم، هنوزم این امکان وجود داره چیزی رو پیدا کنیم که بهانه ای باشه که در مورد اون سپاسگزار و قدردان باشیم. عشق به یه حیوان خونگی، یا به عنوان مثال یه تماشای غروب زیبا با یک دوست دلسوز. یا حتی زمانی رو در نظر گرفتن برای قدردانی از خودمون برای چیزهای کوچیک این چنینی، میتونه استرس رو تسکین بده، و واقعا روی خلق و خو و مودی که داریم تاثیر مثبتی بگذاره.
Be kind to yourself.
هرکسی به شکل متفاوتی خودش رو با تغییر و تحولات غیرقابل پیش بینی زندگی وفق میده، در واقع هر کدوم از ماها یه روش منحصر به فرد برای خودمون داریم که بتونیم روزهای سخت و رو مخی رو تاب بیاریم. گاهی مهارتهای تابآوری به اندازه ی لازم و کافی در ما پرورش داده نشده، پس خودتون رو به خاطرش سرزنش نکنید، خود سرزنشی هیچ کمکی به شما نمیکنه و شرایط رو براتون سختتر هم میکنه. خودتون رو به خاطر هر اشتباهی که انجام میدید، قضاوت نکنید، جملاتی از این دست که چرا من خنگم، چرا عرضه ام نمیرسه یک کار رو به خوبی انجام بدم، فقط یه ضربه محکمتر به شرایط روحی بدی هست که تجربه میکنید. هر اشتباه برای ما به معنای کسب تجربهاست برای مراحل بعدی زندگی. دلسوزی نسبت به خود و خودشفقتورزی نقش مهمی رو برای ساختن و تقویت ماهیچههای مهارت تاب آوری و انعطاف پذیری رو بازی میکنه، پس به خودتون سخت نگیرید و بهترین دوست خودتون در شرایط سخت زندگیتون باشید.
مرجع مقاله: برای متن انگلیسی کلیک کنید.
ترجمه و باز نویسی با مانی نریمانی
[Read: Finding Joy During Difficult Times]
Authors: Lawrence Robinson and Melinda Smith, M.A.
مرجع مقاله: برای متن انگلیسی کلیک کنید.
ترجمه و باز نویسی با مانی نریمانی
[Read: Finding Joy During Difficult Times]
Authors: Lawrence Robinson and Melinda Smith, M.A.